جدول جو
جدول جو

معنی کوفته خوار - جستجوی لغت در جدول جو

کوفته خوار(تَ فُ پَ سَ)
دیوث وقلتبان. (آنندراج) (فرهنگ فارسی معین) :
من بگویم صفت گندۀ پرواری گرم
گو بگویند مرا مدعیان کوفته خوار.
بسحاق اطعمه (دیوان چ استانبول ص 12)
لغت نامه دهخدا
کوفته خوار
دیوث قلتبان
تصویری از کوفته خوار
تصویر کوفته خوار
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(تَ / تِ طِ)
رنجیده خاطر. (آنندراج) (از فرهنگ فارسی معین). مهموم و مغموم و دلتنگ. (ناظم الاطباء) : خلیفه بفرمود تا علم او را در پیش علم سلطان محمد بردند. آن خبر چون به سلطان رسید سخت متأثر شد و کوفته خاطر گشت. (جهانگشای جوینی). چون سلطان عثمان از گورخان دختری خواسته بود و او بدان اجابت نکرده، از آن سبب کوفته خاطر بود. (جهانگشای جوینی). شیخ از آن کوفته خاطر شد. (مجالس سعدی).
از تنگی جا درد تو شد کوفته خاطر
درد تو و دل در المند از الم هم.
واله هروی (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(سَ / سِ شُ)
غواص. غوطه خورنده. رجوع به غوطه و غوته شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از کوفته خاطر
تصویر کوفته خاطر
رنجیده آزرده دل رنجیده خاطر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غوته خوار
تصویر غوته خوار
آنکه در آب غوطه خورد فرو رونده در آب
فرهنگ لغت هوشیار